Powered By Blogger

Friday, August 20, 2010

روحوضی

بحث مورد نظر این یادداشت بداهه نوازی در موسیقی سنتی و نحوه ارائه آن است. در اصل نحوه ارائه موسیقی سنتی (که مبتنی بر ردیف دستگاهی است) مخصوصاً نوع بداهه آن احتیاج به شرایط خاصی دارد و از آنجایی که این موسیقی دارای بار معنوی فوق العاده ای است و در آن رابطه تنگاتنگی بین اجراکننده و مخاطب وجود دارد در زمره آن دسته از هنرهایی طبقه بندی می شود که رابطه هنرمند و مخاطبش از اهمیت خاصی برخوردار است یعنی بین این دو عامل رابطه ای حضوری، رودررو و عمیق حکمفرما است و حاوی ارتباطات تنگاتنگ معنوی و عاطفی است. به مفهوم بهتر بداهه نوازی دارای شرایط خاصی است که به طور کلی می توان آن را به دو دسته تقسیم کرد:
۱- شرایط روحی و درونی نوازنده (مثل تمرکز فکر، احساس ارتباط روحی و صمیمی بین خود و شنونده و غیره)
۲- شرایط بیرونی و محیطی (مثل قرارگرفتن نوازنده در بین مخاطبین و در فاصله ای نزدیک، عدم استفاده از میکروفن، تعداد اندک حضار، وجود محفلی کوچک و نسبتاً بسته و آرام و…) بدین ترتیب نوازنده در عالی ترین سطح اجرای موسیقی سنتی (یعنی بداهه نوازی) با فرورفتن در عوالم معنوی خود از طریق اجرای نغمه هایی مخاطب خود را در این سیر درونی همراه می کند و او را در تجربه معنوی خویش شریک می سازد و از سوی دیگر هنرمند از همین ارتباط نزدیک (که حتی صدای نفس شنونده در او اثر دارد) از مخاطب خود تاثیر می گیرد و این دو در طی طریق مشترکی که دارند به فضای روحانی و معنوی مشترکی هم دست پیدا می کنند بنابراین در بداهه نوازی یک نوع تبادل بین هنرمند و مخاطب صورت می گیرد. یعنی همیشه مخاطب جزیی از این موسیقی به حساب می آید که تقریباً به اندازه خود نوازنده اهمیت دارد.بنابراین این گونه تاثیرگذاری متقابل هم برای مجری آن و هم برای شنونده اش در بداهه نوازی امری ضروری و انکارناپذیر است و طرفین این رابطه باعث باروری و خلاقیت و ایجاد فضای معنوی مرتبط با هم می شوند. در واقع موسیقی وسیله ای جهت کشف و شهود به حساب می آید. تلنگر ابتدایی این کشف و شهود را هنرمند موجب می شود ولی تداوم آن را مخاطب و هنرمند هر دو باعث می شوند.اما امروزه عدم حضور هنرمند (به صورتی که اشاره شد) در بین مخاطبان، موجب شکاف عمیقی از این منظر بین آنها شده است. در واقع مخاطب به حال خود رها شده و با حضور هنرمند در میان خویش احساس بیگانگی می کند.امروزه حضور موسیقیدانان در بین مردم فقط از طریق اجرای کنسرت های چندهزار نفری امکان پذیر شده است. به طوری که کمترین تاثیر و تاثری را که باید در اجرای زنده بداهه نوازی (در حالت حقیقی اش) شاهد آن باشیم نیز اتفاق نمی افتد.لازم به توضیح است که «سازهای موسیقی سنتی بر بستر شرایط ویژه و نیازهایی خاص که تک نوازی و موسیقی مبتنی بر بداهه سرایی [یا بداهه نوازی] ایجاب کرده است طی دهه ها و سده ها تکامل یافته اند و در واقع [موسیقی سنتی] موسیقی فضای نسبتاً بسته و مجالس [کوچک] است.»۲
درحالی که اجرای کنسرت ها در فضای بزرگ و اغلب باز به وسیله سازهای سنتی آن هم با هدف بداهه نوازی به صورت مطلوب امکان پذیر نیست چرا که «سازهای سنتی صدایشان به تنهایی اغلب در حد متوسط یا کم»۳ قرار دارد، هر چند که با استفاده از میکروفن و وسایل صوتی صدای آنها را مرتفع می کنند ولی چون این وسایل همه صداهای واقعی ایجاد شده توسط ساز را منعکس نمی کنند به همان میزان از تاثیر صدای اصلی نیز می کاهند. در واقع تاثیر موسیقی مبتنی بر بداهه نوازی به وسیله عواملی شکل می گیرد که امروزه در سالن های کنسرت هیچ کدام از آنها وجود ندارد. یعنی در این حالت نه شرایط درونی در نوازنده به خوبی شکل می گیرد و شرایط بیرونی موجود در سالن های کنسرت نیز باعث عدم تاثیرگذاری موسیقی بر مخاطب و طبیعتاً نوازنده می شود.بنابراین هنرمند فقط موسیقی را ارائه کرده و مخاطب هم آن را می شنود و یک رابطه یک طرفه و سطحی بین این دو به وجود می آید به طوری که اگر ما همان اجرا را از طریق نوار کاست و صفحه (که غالباً کیفیت آن در مقایسه با کیفیت پایین صدابرداری در کنسرت ها، در حد بالایی است) بشنویم چه بسا تقریباً همان تاثیری را می پذیریم که در سالن کنسرت خواهیم پذیرفت. اکنون سئوالی که به ذهن می رسد این است که آیا حضور هنرمند به صورتی که مورد نظر ما در این یادداشت بود امروزه امکان پذیر است یا نه؟

No comments:

Post a Comment